سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سحرخیز نباش تا کامروا شوی

برای من که رکورددار نشستن در منطقه MENA به استثنای عربستان سعودی است ، روند فعلی مانند چشیدن مدال سنگین وزن المپیک در وزنه برداری است. حتماً می گویید این یک شوخی است اما شوخی به یک شوخی جدی تبدیل شده است. در خانه ما همیشه یک دوچرخه وجود داشت ، من تازه فهمیدم که اولین ماشین پدربزرگم دوچرخه است و او با آن در سفر بود که همه جاده ها کثیف بود ، نه یک بلکه دو. یکی روی کمان و دیگری در جلو ، روی نوار افقی قرار دارد. این تاریخچه بزرگ خانواده ما در دوچرخه سواری است.

مزایای دوچرخه سواری


اولین تجربه سواری من به کودکی برمی گردد زمانی که من و مادرم به دیدار یکی از دوستانم رفتیم. روندی که دوست مادرم از طریق آن موافقت کرد اجازه دهد من دوچرخه سوار شوم چیزی بود که همیشه به خاطر می آورم.

سال گذشته ، دوست قدیمی ام احسان و همسر و پسرش ، در سفری به ایران ، چند روزی مهمان ما بودند. دیشب احسان اصرار کرد که دوچرخه سواری کنی و بروی ، ممکن است مثل ما باشی. یک جرقه نیم ساعته دوچرخه سواری شب شروع شد و بعد از چند ماه ، به هدایت احسان ، دوچرخه را خریدم. هدف گذاری؟ توانایی نشستن پشت سیستم و کار کردن (اگرچه اکنون تغییر کرده است).



به دلیل کم تحرکی طولانی مدت و نشستن ، همه مفاصل تنش داشتند و من در جوانی با یک فرد میانسال دست و پنجه نرم کردم. به توصیه احسان العول ، من به یک دکتر و MRI مراجعه کردم تا بفهمم شرایط چقدر بد است و چگونه می توان یک برنامه آموزشی را برای تبدیل شدن به یک انسان عادی برنامه ریزی کرد. چندین سال انواع ورزش های فردی و تیمی را امتحان کردم و حتی تردمیل بادی در اتاقم خشک شد. مداوم نیست من برای یک ساعت آماده می شدم و برای بدرستی وظیفه خود نیم ساعت در بدبختی و کسالت خیره شده بودم ، اما نه.



دکتر پس از مشاهده MRI شدید ، دوچرخه سوار را برکت داد. دکتر گفت او قبلاً خودش دوچرخه سواری می کرد و با این خیابان های چاله دار و رانندگی بد ، بهتر است به آن فکر نکنم. او به احسان گفت و به آرامی شروع به تمرین دستورالعمل های او کرد. چقدر آرام؟ روز اول 1 کیلومتر رفتم. گردنم را گرفتم و یک هفته زمین خوردم. البته در مفاصل دیگر نیز درد وجود داشت. تمرینات بعدی را با یقه روی گردن نرم و صاف دنبال کردم. درد از یک مکان به مکان دیگر گسترش یافته است اما کمتر نیست.

تغییر در زاویه فرمان و بهبود وضعیت بدنی. دوچرخه اما این بی حوصلگی و بدخلقی هیچ ورزش دیگری برای من نداشت. بدون معطلی سوار شد و در گرگ و میش در جاده های کشور غرق شد. جاذبه های طبیعی جاده های اطراف شهر ما بیشتر و بیشتر دلگرمم می کرد و درد کمتر و کمتر می شد تا اینکه قفل یقه خسته را باز کردم.

تنظیم سوابق شخصی جدید و تکثیر آنها یکی از انگیزه های من برای ادامه کار بود. دوچرخه سواری متوسط ??دوازده کیلومتر است و یک روز تصمیم می گیرم بدون برنامه ریزی قبلی بیست کیلومتر را طی کنم. خوب یادم هست که از 16 کیلومتر به بعد گردن و سایر مفاصل من مدت طولانی غیرفعال شد و حدود 19 کیلومتر کاملاً ناتوان شدم و به هر حال به 20 کیلومتر رسیدم.

من یک عکاس هستم و بسیاری از عکاسان عاشق ساعت طلایی روز ، طلوع و غروب آفتاب هستند. زاویه خورشید و درجه حرارت رنگ نور خورشید اولین مشوق من برای رکاب زدن بود و من آن زمان هایی را انتخاب کردم که به نظر می رسد همه چیز از بیشتر ساعات روز زیباتر است. البته شاید این نکته برای شما عجیب به نظر نرسد ، اما اگر تلاش کنید ، به احتمال زیاد با من موافقت خواهید کرد.